Reyhan

من آن گلبرگ تنهایم که میمیرم ز بی ابی

 

      ادمهای گذشته

 حالا دیدی وقتی یه خاطره ی خیلی كوچیك كه از یادت رفته وقتی یك دفعه یادت می افته چقدر خوشال می شی و

بعدش یه قطره كوچولو از چشات می یاد پایین بعد كلی به خودت و تمام آدمهای گذشته فكر می كنی و اگر خیلی

دقیق بشی می بینی مزه ی اون خاطره هنوز زیر دندونات گیر كرده مزه ی اون موقع و اون زمان و دلت برای تك تك اون

آدمایی كه یه موقع بهترین ها برات بودند لك زده واین خیلی بده كه آلبوم خاطرهات رو باز كنی و هیچ عكسی از اون

آدما نداشته باشی كه باهاشون درد و دل كنی …از خودت بگی و از اونا بپرسی … این خیلی بده كه یكی مثل من از

این آدما خیلی دور باشه … اون قدر دور كه برا رسیدن باید تمام ستاره ها رو بشمری .خیلی بده كه عطر زندگیشون

تو صدات باشه و با تو زندگی كنه اما وجودشون برات یه رویا بیشتر نباشه رویایی كه هیچ وقت نمیدونی واقعی

هست یا نه… این خیلی بده كه سری آدم رو دوست داشته باشی ولی اونا ساده رد شن و این خیلی بده كه من

دلم هوای آدمای گذشته رو كرده ولی …..

 

+نوشته شده در 21 / 7 / 1389برچسب:,ساعت13:47توسط mitra | |